Languages

English            فارسی            Français            Deutsch

فراخوان - Proclamation

فراخوان خانواده‌های دانشجویان دستگیر شده مراسم 16 آذر سال 86
درموج دستگیری های بی‌سابقه‌ی دانشجویی در آستانه‌ی روز 16 آذر(روز دانشجو) بیش از 30 تن از دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب دانشگاه‌های سراسرکشور بازداشت شده‌اند. شگفت این که 16 آذر که نماد مبارزه با رژیم وابسته‌ی شاهنشاهی و سلطه‌ی بیگانه بوده است از سوی جمهوری اسلامی نیز تحمّل نمی‌شود. آن چه امسال در روز دانشجو روی داد، تکرار همان صحنه‌هایی است که رژیم گذشته هر ساله در برخورد با جنبش دانشجویی ایجاد می‌کرد. گرامی‌داشت روز دانشجو سنت پنجاه و چند ساله‌ی جنبش دانشجویی ایران است و دانشجویانی که امسال به اتّهام برگزاری مراسمی ، با محوریت مخالفت با جنگ و تحریم، بازداشت شده‌اند در زمره‌ی شریف‌ترین فرزندان این آب و خاک‌اند. ما خواهان آزادی سریع و بی قید و شرط فرزندان اسیر خود هستیم.
کمیته‌ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند

لیست اسامی امضا کنندگان فراخوان

*برای امضای این فراخوان نام خود را به آدرس seeking.committee@gmail.com بفرستید

Proclamation of the arrests on the University Students’ Day
On the threshold of the 16th of Azar (December 7) the University Students’ Day in Iran, more than 30 “Equality and Freedom-seeking Students” have been arrested. Surprisingly, 16th of Azar – the symbol of the struggle against dictatorship of the ex-imperial regime – is not tolerated by the Islamic Government either.What has happened during this ceremony – the main pivot of which was the opposition to war and sanction – is the repetition of the same scenes of the previous government.The commemoration of the University Students’ Day is the tradition of more than 50 years and the ones who have been arrested this year are the most honest children of our country. We want the unconditional and immediate release of our captivated students.
Seeking Committee for the Freedom of the University Students
to sign the petition send an email to the following address : seeking.committee@gmail.com *
Appel
Au seuil du 16 Azar (le 7 décembre), journée de commémoration des mouvements étudiants en Iran, plus de 30 activistes étudiants intitulés "partisans de l'égalité et la liberté" ont été arrêtés. Fait surprenant, 16 Azar, le symbole de la lutte contre la dictature impérial, n'est pas toléré par le gouvernement islamique non plus. Ce qui s'est-il passé au cours de cette cérémonie est la répétition des mêmes scènes de répressions qu'au temps de l'ancien régime. La commémoration de la journée des mouvements étudiants est une tradition de plus de 50 ans chez les libertaires de notre pays et ceux qui ont été arrêtés cette année sont les enfants les plus honnêtes de celles-ci. Nous demandons la libération immédiate et inconditionnelle de nos étudiants captivés.
Comité pour la libération des étudiants emprisonnés.
Signer la pétition en envoyant un mail à : seeking.committee@gmail.com

Familien der wegen Studententag am 07.12.2007 verhafteten Studenten biten um Unterstüzung
Vor dem Studnetentag am 07.12 sind über 30 Studenten, die für Freiheit und Gelichheit kämpfen, überall in Iran und während beispielosen Aktionen der Sicherheitskräfte, verhaftet worden.
Unglaublich! Der Studenttag, ein Symbol der Kampfes gegen das Schah-Regime, wird von der Islamischen Republik nicht geduldet!
Die Aktionen gegen die Studenten in diesem Jahr sind Widerholungen der Razzien gegen Studenten in der Schah Zeit.
Sie über 50 Jahren wird dieser Tag in Iran gefeirt. Die in diesem Jahr verhafteten Studenten wollten Versammlungen veranstalten und ihre Ablehnung gegen “Krieg und Sanctionen“ laut machen.
Sie gehören zu den ehrlichsten Kinder dieses Landes.
Wir verlangen die baldige und bedingslose Freilassung unserer inhaftierten Kinder.
freilassungsuchende Kommittee für verhaftete Studenten
Um diese Liste unter zu schreiben,Schiken Sie eine E-mail an : seeking.committee@gmail.com

This Weblog is HACKED by Hezbollah

بسم الله القاصم الجبارين
اي دشمن حق ما دلير و حق پرستيم
برگرد تا سربند يا زهرا نبستيم


اين وبلاگ به همراه آدرس ایمیل seeking.committee@gmail.com پس از عمليات جهاد مجازي هک شد!


اين عمليات مجازی تقديم مي شود به روح پاك و مقدس شهيد عماد مغنيه از فرماندهان ارشد حزب الله كه توسط نيروهاي صهيونيستي به شهادت رسيدند.


جبروتهم تحت اقدام حزب الله
عظمت انها زير گام هاي حزب الله است


تمدید قرار بازداشت مهدی الهیاری

در پی تماس مهدی الهیاری با خانواده اش، وی اعلام کرد که قرار بازداشت وی تمدید شده است. پس از گذشت 67 روز از بازداشت وی، زمانی که خانواده ی وی در انتظار اعلام وثیقه بودند در کمال ناباوری قرار بازداشت مهدی تمدید شد.

تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه برای سعید حبیبی

پس از گذشت 72 روز بالاخره سعید حبیبی با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه ی 150 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
آزادی وی را به خانواده ی او و تمامی همراهان که از تلاش برای آزادی این دانشجویانِ آزادی خواه و برابری طلب فروگذار نبودند تبریک می گوییم.

تماس مجدد امین قضایی با خانواده

پس از نا امیدی خانواده امین قضایی از ملاقات فرزندشان در روز دوشنبه ( روز ملاقات بند 209) وی با خانواده اش تماس گرفت و خبر از سلامتی خود داد. ولی هم چنان خانواده ها در نگرانی از وضعیت فرزندانشان به سر می برند، و خواستار ابتدای ترین حقوق مدنی یعنی داشتن ملاقات و حق داشتن وکیل را برای آنان می باشند.

بی خبری از وضعیت مرتضی اصلاحچی

علی رغم تلاش های خانواده ی مرتضی اصلاحچی، آنان هنوز موفق به کسب خبری از فرزندشان نشده اند.

گزارشی از پی گیری خانواده های دانشجویان دربند

خانواده های 7 تن از دانشجويان بازداشتی دور دوم ، روز شنبه 13بهمن ماه با مراجعه به ساختمان مجلس و پافشاری جهت ملاقات با يکی از اعضای کميسيون امنيت مجلس ،سرانجام موفق به ديدار آقای محمدی رييس کميسيون امنيت مجلس شدند.

آقای محمدی پس از شنيدن وضعيت پروندها و دانشجويان ،قول پيگيری پرونده را شخصاً از طرف خودشان به خانواده ها دادند.

همچنين روز يکشنبه 14بهمن ماه خانواده های 11 تن از دانشجويان با نوشتن نامه ايی به رييس قوه قضاييه ،آيت الّله شاهرودی وسخنگوی دولت آقای جوادینيز خواستار توجه آنها به پرونده ها و تسريع روند آزادی فرزندانشان شدند، و با تاکيد بر اينکه رقم های تعيين شده برای وثيقه های قبلی بسيار چشمگير بود و اکثراً خارج از توان خانواده ها می باشد ، خواستار کاهش رقم اين وثيقه ها در حد پرونده های دانشجويی(نه جنايی) شدند.

که البته پس از گذشت حدود یک هفته هنوز جوابی دریافت نکرده اند.

تعیین وثیقه برای سعید حبیبی

بالاخره بعد از بیش از 2 ماه بازداشت، قرار وثیقه ی 150 میلیون تومانی برای سعید حبیبی مقرر شد.

آزادی مهدی گرایلو

مهدی گرایلو دیروز چهارشنبه 17/11/86 پس از تحمل 66 روز حبس با تودیع وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. مهدی گرایلو فارغ التحصیل فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه تهران روز 11 آذر ماه و در آستانه مراسم 16 آذر در هنگام خروج از منزل دستگیر و به زندان اوین منتقل شده بود.
آزادی وی را به خانواده بزرگوارش تبریک گفته و امید واریم که سایر عزیزان دربند نیز به زودی آزاد شوند.

لیست امضا کنندگان فراخوان خانواده های دانشجویان دربند به روز شد

با عرض پوزش از تمامی حمایت کنندگان فراخوان خانواده های دانشجویان دربند از تاخیردر ارسال اسامی جدید، لیست اسامی حمایت کنندگان مجدداً به روز شد.

ممانعت از همراهی خانواده های دانشجویان آزاد شده با خانواده های دانشجویان دربند

تعدادی از خانواده های دانشجویانی که چندی پیش با قید وثیقه اززندان آزاد شده بودند برای دلجویی با خانواده های دانشجویان دربند در روز ملاقات(11/15) به زندان اوین مراجعه کردند و در آن جا مورد بازخواست نیروهای امنیتی قرار گرفتند. ایشان پس از مدتی از سالن ملاقات اخراج شده واز مراجعه مجدد به سالن ملاقات منع شدند.

تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه برای نادر احسنی

بالاخره پس از 65 روز نادر احسنی با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه ی 100 میلیونی از زندان اوین آزاد شد.
آزادی او را به خانواده ی او و به تمام همراهان خانواده ها در پی گیری و حمایت برای آزادی دانشجویان دربند تبریک می گوییم.

عدم توانایی در تامین وثیقه برای سعید آقام علی

پس از گذشت 3 هفته از تعیین وثیقه ی سعید آقام علی، خانواده ی وی هم چنان در پی یافتن وثیقه برای فرزندشان می باشند. متاسفانه آنان تا کنون موفق به تامین وثیقه نشده اند و فرزندشان هم چنان در زندان به سر می برد. مبلغ وثیقه ی سعید 100 میلیون تومان می باشد.معلوم نیست خانواده های دانشجویانی که بیشترشان اجاره نشین می باشند باید چنین مبالغ هنگفتی را از کجا تامین کنند. این مبالغ تنها قابل دسترس قشر خاصی از این جامعه می باشد نه آن تعداد انبوهی که با مشکلات روزمره ی اقتصادی دست به گریبان هستند.

تعیین وثیقه برای یکی دیگر از دانشجویان

بالاخره پس از 64 روز برای مهدی گرایلو قرار وثیقه ی 100 میلیون تومانی تعیین شد. خانواده ی وی در تلاش برای تامین این قرار می باشند.

ممنوع الملاقات بودن امین قضایی

امین قضایی پس از 21 روز هم چنان ممنوع الملاقات می باشد. این امر باعث نگرانی بسیار زیاد خانواده ی وی می باشد. معلوم نیست به چه علت دانشجویان بازداشتی از ابتدایی تری حقوق مدنی یعنی داشتن وکیل و ملاقات با خانواده هایشان محروم می باشند.

ملاقات تنی چند از دانشجویان با خانواده هایشان

دوشنبه 11/15 بالاخره تنی چند از دانشجویان پس از 21 روز موفق شدند با خانواده های خود ملاقات کنند تعدادی برای اولین بار و دو نفر از آنها برای بار دوم :
1- آناهیتا حسینی
2- بیتا صمیمی زاد
3- بیژن صباغ
4- محمد پورعبدالله
5- سروش دشتستانی
6- سروش ثابت
7- علی کانطوری
و تعدادی دیگر از دانشجویان بازداشت شده سری اول نیز با خانواده های خود ملاقات کردند:
1- مهدی الهیاری
2- مهدی گرایلو
3- بهروز کریمی زاده
4- سعید آقام علی

حمایت اتحادیه دانشجویان ایتالیا از فراخوان آزادی دانشجویان دربند

By means of this letter I would like to express the support of Unione drgli
Studenti, the Italian School Students Union, to the petition
for the release of the imprisoned students in Iran.
It is our committment to unite all students in the world and fight for peace,
justice, equality and the right to education.

Valentina Giorda
International coordinator
National Board
Unione degli Studenti
بدین وسیله مایلم حمایت اتحادیه دانشجویان ایتالیا را نسبت به فراخوان آزادی دانشجویان دربند ایرانی اعلام دارم. ما متعهدیم دانشجویان سراسرجهان را در مبارزه برای صلح، آزادی، برابری و حق تحصیل متحد سازیم.

والنتینا جیوردا
مدیر بین الملل
اتحادیه دا نشجویان ایتالیا

تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه برای مجید اشرف نژاد

روز چهارشنبه مجید اشرف نژاد با تبدیل قراربازداشت به قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
امید که تمامی دانشجویان دربند به زودی آزاد شوند.

تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه برای تعدادی دیگر از دانشجویان

کیوان امیرالیاسی و علی سالم وعلی کلایی و صدرا(یاسر) پیرحیاتی با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه از زندان آزاد شدند.

آزادی این عزیزان را به خانوادها یشان و تمامی همراهان برای آزادی دانشجویان دربند تبریک می گوییم.

بازگشته از209ِِِ ِ اوین

می پرسید:

"چگونه اند فرزندانتان

باز گشته

از 209 ِاوین؟"

چه بگوییم؟

خودتان نگاهی بیاندازید:

به جای خالی دندان کیوان

به زانوی راست ایلناز

به رعشه های مداوم ِ نسیم

به ضرب گرفتن های روزبه بر زانو

به بغض کردنهای هرازگاهی ِ انوشه

به پلک بر هم زدن های پی در پی محسن

و فردا

به پیشانی مهدی

و یا

به ساعد بهروز.

نه! سر بر نگردانید.

بازهم نگاه کنید.

.............

هنوز

جرئت می کنید

آیا

که بپرسید:

چگونه اند

فرزندانمان

بازگشته

از

209 ِ اوین؟

تماس سروش ثابت

بالاخره پس از 17 روز سروش ثابت نیز با خانواده ی خود تماس گرفت. و خانواده ی خود را از نگرانی درآورد.

قرار وثیقه برای نادر احسنی

طبق اعلام دادگاه انقلاب به خانواده ی نادر احسنی چنان چه آنها بتوانند وثیقه ی 100 میلیون تومانی برای فرزندشان فراهم کنند. قرار بازداشت وی به قرار وثیقه تبدیل خواهد شد . بازهم رقم نجومی برای یک وثیقه ی دیگر، آیا کسانی که این مبالغ را تعیین می کنند در نظر می گیرند که این خانواده ها چطورباید چنین مبالغ هنگفتی را فراهم کنند؟ و آیا واقعاً دانشجویان ما مرتکب چنین جرمهایی شده اند که خانواده های آنان باید این چنین تاوان پس دهند.

تماس تلفنی امین قضایی

بالاخره امین قضایی پس از گذشت 17 روز با خانواده ی خود تماس گرفت و خبر از سلامتی خود داد. ولی هم چنان خانواده ی سروش ثابت در بی خبری از وی به سر می برند.

حمایت یاشار کمال از دانشجویان دربند


یاشار کمال (به ترکی: Yaşar Kemal) (زاده ۱۹۲۳) از نویسندگان معاصر مشهورو کرد تبار ترکیه است. یاشار کمال موفق به دریافت جایزه صلح ناشران و کتابفروشان آلمان (اکتبر ۱۹۹۷) شد. اودر میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. بیشتر رمان‌های یاشار کمال به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام، یافته‌است. آثار یاشار کمال اگر چه از متن سرزمین و جغرافیایی محدود ومشخصی بر آمده‌اند، ساختار و محتوایی جهانی دارند. رمان اینجه ممد او تا کنون به بیش از ۲۰ زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمده‌است.
وی طی نامه ای از فراخوان کمیته ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند حمایت کرد.

مصاحبه تعدادی دیگر از خانواده ها در هفته ای که گذشت

مصاحبه پدر کیوان امیری الیاسی
http://studentsfreedom.campaign.googlepages.com/kayvan_amiri.mp3


مصاحبه خواهر نادر احسنی
http://studentsfreedom.campaign.googlepages.com/nadereahsani.mp3

مصاحبه برادر سهراب کریمی
http://studentsfreedom.campaign.googlepages.com/sohrabekarimi.wma

هم چنان در بی خبری

پس از گذشت 16 روز هم چنان خانواده ی تعدادی از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، بازداشت شده در 24 دی ماه از فرزندان خود کاملاً بی خبرند. از جمله خانواده های امین قضایی و سروش ثابت هنوز هیچ گونه تماسی از طرف فرزندانشان نداشته و هیچ مقام مسئولی نیز با آنان تماس نگرفته تا خبرسلامتی فرزندانشان را به ایشان برساند. این خانواده ها هم چنان در نگرانی غیر قابل تصوری به سرمی برند.
این نگرانی ها با خبرهای مربوط به مرگ غیر منتظره تعدادی از زندانیان در شهرستان ها دو چندان شده است.
مادری را در نظر آورید که پس از گذشت 16 روز کوچکترین خبری از جگر گوشه اش ندارد. چطور می تواند شبی را آرام سر بر بالین بگذارد؟
به کدامین جرم؟؟

تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه برای تعدادی دیگر از دانشجویان دربند

امروز تعدادی دیگر از دانشجویان دربند با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شدند، از آن جمله:
کیوان امیری الیاسی
علی کلایی
علی سالم
یاسر(صدرا)پیرحیاتی
آزادی آنان را به خانواده های آنان و تمامی همراهان و حمایت کننده گان دانشجویان دربند تبریک می گوییم .

پیوستن جمعی از هنر مندان و فعالین سیاسی- اجتماعی به فراخوان ایرج جنتی عطایی برای آزادی دانشجویان دربند

در پی اعلام فراخوان آزادی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب توسط ایرج جنتی عطایی، شاعر و ترانه سرای پرآوازه، بسیاری از هنرمندان و فعالین سیاسی اعلام حمایت خود از دانشجویان در بند را با پیوستن به این فراخوان اعلام داشتند.
برای اطلاعات بیشتر و مشاهده اسامی می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید.

تعیین قرار وثیقه برای تعدادی دیگر از دانشجویان دربند

با گذشت حدود 2 ماه از بازداشت دانشجویان ،به تعدادی دیگر از آنان وثیقه های سنگین اعلام شده است. از آن جمله :
1- علی کلایی 80 میلیون تومان
2- کیوان امیری الیاسی 50 میلیون تومان
3- علی سالم 50 میلیون تومان
4- مجید اشرف تژاد
5- بهرام شجاعی
به نظر می رسد تنها در صورتی که خانواده های این دانشجویان امکان تهیه وثیقه های تعیین شده را داشته باشند می توانند قرار بازداشت را به قرار وثیقه تبدیل کنند. نباید فراموش کنیم تعدادی از این دانشجویان امکان فراهم کردن چنین مبالغ گزافی را ندارند از آن جمله سعید آقام علی هم چنان پس از 10 روز از اعلام مبلغ وثیقه اش (100 میلیون تومان ) در بند به سر می برد ، و خانواده ی او از فراهم کردن این مبلغ هنگفت ناتوان بوده اند.
به نظر می رسد کسانی که تعیین وثیقه را برای این دانشجویان به عهده گرفته اند بویی از فقر و مشکلات اقتصادی نبرده اند. و این ارقام نجومی برایشان مبالغ قابل دسترسی می باشد. دریغا که در مملکتی زندگی می کنیم که 700 هزار نفر در فقر خشن و 7 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی می کنند. و حتی شمردن صفرهای این مبالغ نیر برایشان چندان ساده به نظر نمی رسد.
دریغا که در سرزمین می
زییم که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون است.

مصاحبه ی پدر مهدی الهیاری

حمایت سازمان های دانشجویِ دانمارک از دانشجویان دربند




دیروز 27 ژانویه 2008 در شهر کپنهاک آکسیونی با تعداد کثیری از سازمانهای دانشجویی دانمارک جهت حمایت از دانشجویان دربند تشکیل شد ، با توجه به بدی آب و هوا و باد و بوران شدید این تجمع برگزار شد و آنان حمایت خود را از آزادی بی قید و شرط دانشجویان دربند اعلام کردند.

دیدار خانواده ی نادر احسنی

امروز بالاخره پس از 58 روز بی خبری خانواده ی نادر احسنی فرزند خود را ملاقات کنند. این خانواده در طی این 58 روز هیچ گونه تماس یا ملاقاتی با فرزندشان نداشتند و در بی خبری کامل به سر می بردند.
معلوم نیست بر اساس کدام قانون یا مجوزی می توان دانشجویی را به جرمی نا مشخص حدود دو ماه بدون هیچ گونه تماسی با خارج از زندان در حبس نگه دارند. کاشکی کسی بود که جواب این خانواده های نگران را می داد.

بی خبریِ خانواده های تعدادی از دانشجویان دربند

با توجه به گذشت 2 هفته از بازداشت سری دوم دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب تعدادی از آنان با خانواده های خود هنوز تماس نگرفته اند و خانواده های آنان در نگرانی شدیدی به سر می برند از آن جمله اند امین قضایی و سروش ثابت .
از طرفی بیتا صمیمی زاد ، آناهیتا حسینی ، سروش دشتستانی ، بهزاد باقری هر کدام یک بار با خانواده های خود تماس گرفته اند. بیژن صباغ و محمد پور عبدالله نیز امروز دوشنبه 86/11/08 با خانواده های خود ملاقات داشتند.

آزادی نسیم سلطان بیگی

نسیم سلطان بیگی دیروز شنبه 6/11/86 ،پس از تحمل 55 روز حبس با تودیع وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد. وی روز 12 آذر ماه امسال و در خیابان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
آزادی نسیم را به خانواده وی و کلیه انسانهای آزادیخواه تبریک گفته و تلاشمان را برای آزادی هر چه زودتر کلیه عزیزان در بند ادامه خواهیم داد.

نسیم نهمین دانشجویی است که طی روزهای اخیر از زندان اوین آزاد شده است. هنوز 30 دانشجوی دیگر در تهران و در شرایط بسیار دشوار بند 209 بازداشتگاه اوین به سر می برند. و طبق اخبار بازداشت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در شهرهای دیگرهمچنان ادامه دارد.

حمایت پروفسور آلکس کالینیکوس از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در بند

پروفسور کالینیکوس، استاد عالی رتبه دانشگاه کینگ کالج لندن، ضمن امضای فراخوان خانواده های دانشجویان دربند و حمایت از این دانشجویان خواستار آزادی هرچه سریعتر این دانشجویان شده است.
بسیاری ازکتب و مقالات این استاد دانشگاه به فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رسیده است که از آن جمله می توان به کتابهایی نظیر "درآمدی بر نظریه اجتماعی"، "نقد پست مدرنیسم"،"مارکسیسم و فلسفه" و ... اشاره کرد.

نامه ی مادر ایلناز جمشیدی

51 روز گذشت. ایلناز آزاد شد. اکنون روبروی من نشسته. آخرین تلاشمان را می کنیم که خوشحال باشیم. اما گاهی گریه می کنیم. گاهی می خندیم. نگهبان همدیگر شدیم که یکی نرود جای خلوتی گیر بیاورد و گریه کند. ما خانواده ی پرجمعیتی هستیم. از هر چه حرف می زنیم در آخر به این موضوع ختم می شود: ایلناز . او بی تاب است. در جمع راحت نیست. اگر تنها هم باشد فوری به گریه می افتد. نمی دانم چه خواهد شد. آیا من به عنوان مادر خانواده چقدر تاب خواهم آورد تا بتوانم هر کدام را به شکلی وادار به صبر و مقاومت در مقابل حوادث روزگار و فراز و نشیب های زندگی کنم. گفتنش راحت است اما وقتی در مقابل موضوع قرار می گیری دل شیر می خواهد که بار غم کشد...
عزیزان خواننده من نسرین عبداللهی موسوی مادر ایلناز جمشیدی از تمام عزیزانی که در هر مکان و جایی که ما را یاری، همراهی و همدلی کردند و با حسن نیت تسلی دهنده ی ما در زمان مشکلات مان بودند صمیمانه سپاسگذارم و امیدوارم و آرزو می کنم هر چه سریعتر روزی بیاید که اوین و اوین ها در سراسر دنیا مکانی برای کسب علم و دانش و جایگاهی برای صلح و دوستی باشد.

میلاد عمرانی آزاد شد

میلاد عمرانی صبح روز چهارشنبه٬ سوم بهمن ماه با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. قبل از همه آزادی میلاد را به خانواده ی او تبریک می گوییم و آرزوی آزادی هر چه زودترهمه ی دانشجویان دربند را داریم.

تماس سعید حبیبی

خانواده سعید حبیبی از تماس تلفنی سعید پس از 52 روزخبر دادند،وی از سلامتی خود خبر داد وگفت که همچنان در سلول انفرادی نگهداری می شود.

آزادی ایلناز جمشیدی

امروز ایلناز جمشیدی با تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد، بدین ترتیب پس از گذشت 51 روز در بازداشت به کانون خانواده خود بازگشت.

ملاقات تعدادی از دانشجویان

امروز اول بهمن ماه تعدادی از دانشجویان دربند با خانواده های خود ملاقات کردند. علی کلایی، کیوان امیری الیاسی ، نسیم سلطان بیگی ، ایلناز جمشیدی و بهروز کریمی زاده از آن جمله اند،همین طور مهدی گرایلو و مهدی الهیاری نیز برای اولین بار پس از گذشت 50 روز با خانواده های خود دیدار کردند. هم چنان درخواست خانواده های بازداشت شده در تاریخ 24 دی ماه جهت ملاقات یا تماس تلفنی بی نتیجه ماند، و هم چنان آنان در نگرانی نگه داشته شدند.
از طرفی سعید حبیبی ، پیمان پیران ، نادر احسنی ، سهراب کریمی از داشتن هر گونه ملاقات و تماسی با خانواده های خود محروم می باشند و خانواده های آنان کماکان کوچکترین خبری از آنان ندارند .

تماس تعدادی از دانشجویان دستگیر شده

بالاخره پس ازگذشت یک هفته بی خبری خانواده ها از بازداشت دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در 24 دی ماه دیروز تعدادی ازآنها با خانواده های خود تماس گرفتند و آنها را از بی خبری در آوردند. بیژن صباغ و سروش دشتستانی از جمله آنان بودند. ولی هم چنان سایر دانشجویان هنوز تماسی نگرفته اند و خانواده های آنها نیر در نگرانی و اضطراب به سر می برند.

آزادی تعدادی از دانشجویان

دیروز روزبه صف شکن، انوشه آزادبر، محسن غمین با قرار دادن وثیقه آزاد شدند، باقی فرزندان ما ایلناز جمشیدی و نسیم سلطان بیگی در تلاش برای فراهم کردن وثیقه های نجومی خود می باشند.

نامه خانواده نادر احسنی

روز ۱۱ آذرماه۱۳۸۶ که چیزی به ۱۶ آذر یادواره شهدای دانشجوی دانشگاه تهران نمانده بود دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب خود را آماده می کردند تا در این روز فریاد حق طلبانه خود را بر علیه ظلم و استبداد و اختناق به گوش جهانیان برسانند، اما حکومت جمهوری اسلامی ایادی خود را آماده کرده تا با تمام توان دانشجویان آزادیخواه را سرکوب کند. در ۱۱ آذرماه دستگیری بیش از ۳۰ تن از دانشجویان آغاز گردید.

یکی از دانشجویان دستگیر شده فرزند ما، نادر احسنی است که توسط نیروهای امنیتی در جلو منزل بین ساعت ۹:۳۰-۱۰ صبح ربوده شده و به محل نامعلومی انتقال یافت. در ساعت ۱۵:۳۰ همانروز که خانواده در بی اطلاعی و نگرانی به سر می بردند، دو نفر که خود را ماموران نیروی انتظامی معرفی کردند، وارد منزل ما شدند و بعد از ۲.۵ ساعت تفتیش منزل و وسایل شخصی تمام اعضای منزل، کیس کامپیوتر، کتاب، شعرها و دست نوشته های وی را بعنوان سند و مدرک با خود بردند. یکی از آن دو اظهار داشت که نادر دستگیر و در زندان اوین محبوس و دیگری اظهار بی اطلاعی کرده و گفتند تنها به دادسرای انقلاب برای بررسی وضعیت وی مراجعه شود.

ازآن روز به بعد چندین بار به دادسرای انقلاب مراجعه کردیم. بعد از دو هفته از بازداشت وی، دستگیری وی تایید شد. در صورتی که تاریخ بازداشت ۱۷ اذر ماه نوشته شده بود.در ادامه پیگیری وضعیت فرزندمان به کمسیون اصل ۹۰ مجلس، کمسیون امنیت ملی(اقا محمدی)، مسئولین زندان اوین، اداره کل نظارت و پیگیری و رسیدگی به شکایات مردمی قوه قضاییه (اقای ابراهیمی)، معاون دادستانی در امور زندان ها(سالاری کیا)، معاون امنیت دادستان (قاضی حداد) مراجعه کرده و غیر از تحقیر، توهین و تهدید و مجرم شناختن فرزندمان و دیگر دانشجویان دستگیر شده با وعده های دروغین در مورد آزادی و ملاقات با فرزندمان چیزی عایدمان نشد و تا به امروز ۲۹ دیماه ۱۳۸۶ که ۴۹ روز ازبازداشت و نگهداری وی در سلول انفرادی می گذرد، او تا به حال حتی کوچکترین تماس و ملاقات با اعضای خانواده وکیل مدافع خود نداشته است.

ما از تمامی سازمانها، نهادهای و ارگانهای حقوق بشری و انساندوست جهان برای آزادی و روشن شدن وضعیت فرزندمان استمداد می طلبیم.

خانواده نادر احسنی

۲۹ دی ماه ۱۳۸۶

رونوشت:

کمیساریای عالی حقوق بشر خانم لوئیز آربور

رئیس پارلمان اتحادیه اروپا

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

اعلام وثیقه 150 میلیون تومانی برای تبدیل قرار بازداشت روزبه صف شکن

امروز صبح در طی تماس تلفنی با پدر روزبه صف شکن وثیقه 150 میلیون تومانی برای تبدیل قرار بازداشت از خانواده وی خواسته شد. لازم به ذکر است که خانواده روزبه وثیقه مذکور را آماده کرده و در وقت اداری امروز تسلیم مقامات مربوطه کرده اند.

تامه کمیته پی جویی به تمامی حامیان

دوستان، همراهان،

یاری شما و هم راهیتان در کنار کمیته ی پی جوی آزادی دانشجویان در بند نخستین پاسخ های مثبت خود را حاصل کرد. طی هفته ای که گذشت تعداد 11 تن از این دانشجویان موفق به دیدار خانواده های خود شدند، یکی از آنان (روزبهان امیری) در تهران و دیگری(آرش پاکزاد) در استان مازندران آزاد شدند.

همه ی آنها که تجربه ی زنده گی در ایران را داشته اند به خوبی می دانند که دولت های حاکم بر این کشورجز با تلاش ها و مقاومت های دسته جمعی، خود را موظف به مراعات کمترین حقوق حقه ی شهروندان خود نمی دانند. اگر بیش از سه هزار امضای آگاهانه و محکوم کردن این بازداشت های غیر قانونی از سوی شما نبود، ما خانواده ها شهامت پی گیری های شبانه روزی وضعیت فرزندانمان را نمی یافتیم.

با وجود این، مبارزه برای آزادی این دانشجویان به پایان نرسیده است و چه بسا با دست گیری و ربوده شدن 12 تن از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، در همان روزدوشنبه24 آذر که تعدادی از خانواده ها توانسته بودند ملاقات بگیرند، وارد مرحله تازه تری شده است.

ظاهرا مقامات حاکم برایران قصد دارند هر گونه صدای آزادی خواهی و برابری طلبی را از سوی دانشجویان قویا سرکوب کنند. دانشجویان به عنوان نظری ترین، پرشورترین و پر انرژی ترین قشر جامعه در این برهه هدف گسترده ترین هجوم تاریخ این کشور پس از دهه شست قرار گرفته اند. اما اگر حاکمیت ایران بتواند قشری با این مختصات را سرکوب کند آیا تعجبی دارد که برای مثال به محمود صالحی فعال کارگری شهرستان سقز، که اکنون در زندان سنندج در بند است، حتی در حال اغماء نیز اجازه مرخصی برای درمان ندهد؟ آیا تعحبی دارد اکنون که خطر نابینایی منصور اصانلو می رود هم چنان مقامات قضایی از امکان جراحی چشم او ممانعت به عمل می آورند؟ آیا نمی باید برای مثال سندیکای شرکت واحد که همیشه مورد حمایت این دانشجویان بوده در کنار سایر جمع های کارگری به گسترده ترین حمایت ها دست بزند؟ آیا نمی باید جنبش زنان که نه تنها بدنه ی اصلی بلکه حتی نظریه پردازان آن از میان دانشجویان هستند فعالانه این دست گیری ها را محکوم کند وصدای خانواده های این دانشجویان را به گوش همگان برساند و خود پیام آوران جلب همراهی گسترده ترین بخش مردم باشد؟ آیا جامعه پزشکی ایران نمی باید نسبت به نامه پدر یکی از این دانشجویان یعنی دکتر ایرج صف شکن واکنشی مناسب تر نشان دهد؟ بیاییم ضرورت طرح آزادی خواهی و برابری طلبی را در کنارِهم به همگان یادآوری کنیم.

باز هم یک بازداشت دیگر

در روز دو شنبه 24 دی ماه بار دیگر یکی از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و این بار در یکی از خیابان های قزوین ربوده شد. در این روز علی کانطوری دستگیر و به جای نامعلومی برده شد، همانند سایر موارد خانواده ه ی وی پس از سه روز بی خبری و نگرانی در روز 27 دی ماه از بازداشت فرزندشان مطلع شدند،
به نظر می رسد که این سناریو قرار است هم چنان تکرار شود، اما مطابق کدام قانون، کدام فرهنگ و کدام اخلاق؟ کجای دنیا این چنین با انسانها برخورد می شود، کجا نوشته شده است که اجازه دارند به این نحو به جان جوانان یک سرزمین بیفتند و با آنان به این شکل غیر انسانی رفتار کنند؟ کدام قانون اخلاقی اجازه می دهد که این جوانان را از ابتدایی ترین حقوق خود محروم کنند؟
به جرم آزادی خواهی و برابری طلبی؟

آزادی روزبهان امیری

پس از گذشت حدود 50 روز از آغازبازداشت دانشجویان در آستانه ی مراسم 16 آذر، و متعاقب پی گیری بی وقفه ی خانواده ها بالاخره صبح روز چهارشنبه نخستین مورد آزادی با وثیقه در مورد دانشجویان بازداشتی در تهران اتفاق افتاد. در این روز، روزبهان امیری با پرداخت وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
با توجه به این که موج دوم دستگیری های دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب که طی آن 11 نفر دیگر دستگیر شدند،با آزادی روزبهان مقارن شد، شادی ناشی از آزادی وی بر لبانمان خشکید و به نظر می رسد دولت هم چنان قصد دارد که فضای خفقان و رعب و وحشت را بر دانشگاهها حاکم نگه دارد.
کمیته پی جویی دانشجویان دربند ضمن تبریک آزادی او به همه ی مردم آزادی خواه و برابری طلب ، خانواده های تمامی دانشجویان دربند و تمام آنانی که طی این مدت به انحای مختلف همراهی و هم بغضی خود را در این راستا اعلام داشتند از همگان می خواهد یاری خود را تا آزادی کامل و بی قید و شرط همه ی دانشجویان دربند ادامه دهند.

وعده ی ملاقات برخی از دانشجویان بازداشتی

طی تماس های تلفنی مهدی گرایلو و مهدی الهیاری با خانواده هایشان، اعلام شد که آنها در روز دوشنبه هفته آینده ( پس از گذشت بیش از50 روز ) باخانواده هایشان ملاقات خواهند داشت.
لازم به ذکراست که انتظار خانواده های این دو دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب برای ملاقات فرزندانشان در دوشنبه ای که گذشت به یاس مبدل شده بود وبه هیچ یک از این دوخانواده اجازه ی ملاقات با عزیزانشان داده نشد.

هم چنان در بی خبری

پس از گذشت 47 روز از بازداشت دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب هم چنان تعدادی از آن ها باخانواده هایشان هیچ گونه تماسی نگرفته اند و آنها در نگرانی توصیف ناپذیری به سر می برند . سعید حبیبی ، پیمان پیران ، نادر احسنی از جمله این بازداشت شده گان هستند.
در همین رابطه بر اثر فشارهای ناشی از نگرانی و بی خبری ، مادر نادر احسنی شب گذشته روانه بیمارستان شد، طبق تشخیص پزشکان علت حمله ی وی که دچار بیماری قلبی است فشارهای عصبی بیش از حد بر وی می باشد.
به نظر می آید مسئولان قضایی هم چنان در صدند برخی از دانشجویان را از ابتدایی ترین حقوق انسانی آنها یعنی اجازه ی تماس آنها با خانواده های خود و دیدار با آنان به جرم آزادی خواهی و برابری طلبی محروم نگه دارند.

چاپ فراخوان خانواده ها در روزنامه ی رادیکال در ترکیه در تاریخ 16 ژانویه

متن فراخوان خانواده های دانشجویان آزادی خواه وبرابری طلب دربند که در تاریخ 16 ژانویه در روزنامه معتبر رادیکال در ترکیه به چاپ رسیده :
http://www.radikal.com.tr/haber.php?haberno=244578&tarih=16/01/2008

یورش به خانه های دانشجویان بازداشت شده در 24 دی ماه

در پی بازداشت جمعی دیگر از دانشجویانِ آزادی خواه و برابری طلب در تاریخ 24 دی ماه، نیروهای لباس شخصی در طی دو روز گذشته به خانه های آنها هجوم برده و وسایل شخصی آن را وارسی کرده و مقدار زیادی از آنها را نیز باخود برده اند، و در پاسخ به پرسشهای خانواده ها در رابطه با محل بازداشت فرزندانشان اعلام کردند که با ایشان تماس گرفته خواهد شد. پس از 4 روز که از بازداشت آن ها می گذرد هنوز هیچ تماسی با این خانواده های نگران گرفته نشده و هم چنان آنان را در شک وشبه نگه داشته اند.

عکس از دانشجویان بازداشتی موج دوم دستگیریها در 24 دیماه


قرار وثیقه برای آزادی تعدادی از دانشجویان

پس از حدود 50 روز پی گیری بی وقفه خانواده های دانشجویان، در پی مراجعه تعدادی از آنها به دادگاه انقلاب اعلام شد که اقدام به تهیه وثیقه برای آزادی فرزندانشان کنند.مبالغ تعیین شده برای تعدادی از این افراد به قرار زیر است:
انوشه آزاد بر مبلغ 30 میلیون تومان
ایلناز جمشیدی مبلغ 100 میلیون تومان
نسیم سلطان بیگی مبلغ 50 میلیون تومان
محسن غمین مبلغ 80 میلیون تومان
میلاد عمرانی مبلغ 100 میلیون تومان
روزبهان امیری
هادی سالاری
فرشید فرهادی آهنگرانی
امیر مهرزاد
کهنه پوش
از مبالغ قطعی برای تعدادی از آنها مطلع نیستیم.
تعجب آور است که هیچ کدام از مراجع قانونی در راستای مطلع کردن این خانواده ها برای تهییه وثیقه اقدامی نکردند و این خانواده ها با مراجعه حضوری جهت پی گیری روزانه ی خود از این امر مطلع شدند.
با توجه به این که وثیقه های تعیین شده مافوق انتظار همگان بوده و در استطاعت خانواده ها نیست، هم چنان آن ها در پی یافتن راهی برای فراهم کردن این مبالغ هستند. از آن جایی که دیه ی یک انسان کامل حدود 30 میلیون تومان می باشد بهت آور است که چطور برای این دانشجویانی که توان پرداخت آن را نیز ندارند مبلغی چندین برابر آن تعیین شده است.
در پی مراجعه تعدادی از خانواده ها برای کاهش مبلغ وثیقه ها، مسئول مربوطه به آنان گفته اگر نمی توانید این مبلغ را تهیه کنید پس به انتظار روز دادگاه بمانید و فرزندانتان نیز در بند می مانند.

سری جدید بازداشتی ها در بند 209

سرانجام پس از پی گیری های سرسختانه خانواده های دانشجویان بازداشتی جدید، دیروز در مقابل زندان اوین به آنها اعلام شد که فرزندانشان مانند دانشجویان بازداشتی سری اول در بند 209 اوین به سر می برند. تا کنون هیچ گونه تماسی از طرف فرزندانشان با خانواده ها گرفته نشده و هم چنان هیچ مقام مسئولی نیز با این خانواده های نگران تماس نگرفته است.

دانشجویان بازداشت شده در تاریخ 24 دیماه


آرش پاکزاد آزاد شد

آرش پاکزاد دیروز 25/10/86 با وثیقه از زندان بابل آزاد شد. وی پیش از انتقال به زندان بابل در بازداشتگاه اطلاعات بابلسربود. به خانواده آرش که در طی این مدت ودر رابطه با آزادی آرش متحمل سختی های بسیاری شدند تبریک گفته و امیدواریم که سایر دانشجویان دربند نیز هرچه زودتربه آغوش خانواده هایشان بازگردند.

موج جدید بازداشت های دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب

دیروز بعد از ظهر، بیست و چهارم دی ماه بار دیگرشماری از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب توسط نیروهای ناشناس بازداشت شدند. این دانشجویان که جهت پی جویی آزادی دوستان دربند خود که بیش از چهل و پنج روز است در بازداشت به سر می برند دور هم جمع شده بودند، طی هجوم ماموران امنیتی دستگیر شده و به مکان نامعلومی منتقل شده اند وهنوز تعداد دقیق افراد بازداشت شده مشخص نیست. اسامی دانشجویان بازداشتی تا جایی که تاکنون خبردار شده ایم عبارت است از: آناهیتا حسینی، بیتا صمیمی زاد، محمد پورعبدالله، امین قضایی، سروش ثابت، سروش دشتستانی ،بیژن صباغ ،بهزاد باقری و مرتضی اصلاحچی

تاکنون از سرنوشت نامبرده گان هیچ اطلاعی در دست نیست و همانند سایر موارد از جانب نهادهای مسئول نیزهیچ گونه واکنش یا پاسخی دریافت نشده است. پس از دستگیری این دانشجویان، به خانواده های آنان هیچ گونه اطلاعی از وضعیت آنان داده نشده است و آنان در نگرانی و بی خبری کامل از فرزندان خود به سر می برند.

موج جدید بازداشت های دانشجویی نشان می دهد که نظامی گری و خفقان دردانشگاهها هم چنان ادامه دارد و نهادهای مسئول نسبت به خواسته های خانواده ها و مردم مبنی بر آزاد کردن دانشجویان در بند، بی اعتنا هستند. در عین حال، این امر ضرورت هم صدایی خانواده ها را دو چندان می کند، چرا که اگر این پیگیری های روزمره ی خانواده ها نبود همین ملاقات دیروز نیز حاصل نمی شد. از یاد نبریم که طی 45 روز گذشته خانواده ها به هر کاری که بتواند فرزندان آنان را هرچه سریع تر آزاد کند دست زدند: مراجعات چندین و چند باره به دادگستری کل تهران، دادسرای عمومی دادگاه های انقلاب، کمیسیون های متفاوت مجلس، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و همین طور ملاقات با نماینده گان حقوق بشر اتحادیه اروپا، برخی از اعضای کانون نویسنده گان ایران، بسیاری از شخصیت های سیاسی و فعالین اجتماعی، ملاقات حضوری در منزل تنی چند از نویسنده گانِ به نام هم چون علی اشرف درویشیان و سیمین بهبهانی. و این موارد تنها بخشی از تلاش مادران ِ دانشجویان و سایر اعضای خانواده هاست در تلاش برای رساندن فریاد بی گناهی فرزندانشان و آزادی بی قید و شرط آنان.

هنوز گرمای دیدن فرزندانمان از وجودمان خارج نشده بود وهیجان یاد آوری لحظه به لحظه ‌ی آن اوقات از یادمان نرفته بود، که ناگهان با فرود آمدنِ ضربه‌ی نابهنگامِ دستگیری‌هایِ جدید، لبخند بر لبانمان خشکید. اشک شوق چشمانمان یخ زد و غم و اندوهِ بی پایان قلبمان را تسخیر کرد که آخر چرا؟ مثل این که نباید فراموش کنیم که پاسخِ کوچکترین ندایِ آزادی خواهی و برابری طلبی دراین سرزمین هم چنان ضرب و شتم و زندان و بند 209 است.

دست در دست هم تا آزادی کامل تمامی عزیزانمان از پای نخواهیم نشست.

Appello per la liberaizone degli studenti arrestati dell'Università di Teheran

Nella cerimonia del giorno di 16 azar (7 dicembre), il giorno nazionale degli studenti in Iran, piu di 30 studenti del gruppo 'cercatori di libertà e uguaglianza' sono stati arrestati. La grande sorpresa è che il giorno di 16 azar, che era il simbolo della resistenza davanti al dittatore del regime imperiale precedente, non viene tollerato nemmeno da questo regime, il Governo Islamico. Quello che è successo durante questa manifestazione - contro la guerra e contro le sanzioni- è la ripetizione di certi episodi successi nello stesso giorno al tempo del regime precedente. La cerimonia memoriale di questo giorno è una tradizione che esiste da 50 anni in Iran e gli studenti arrestati sono tra i piu onesti e coraggiosi figli di questo paese.

Noi vogliamo che i nostri figli arrestati vengano liberati immediatamente senza condizioni.

Il gruppo attivo per la liberta degli studenti

Per firmare l'appello inviare un e-mail e il vostro nome a questo indirizzo: seeking.committee@gmail.com

یورش نیروهای امینیتی به خانه ی سروش دشتستانی

طبق اخبار رسیده از خانواده سروش دشتستانی ، امروز 25 دی ماه در ساعت 3 بعداز ظهر 3 نفر نیروی لباس شخصی به منزلشان یورش برده و پس از تفتیش منزل، کیس کامپیوتر و کتابها و سی دی های اورا با خود بردند،درمقابل پرسشهای مکرر مادر سروش پاسخی نداده و در انتها گفتند که ظرف یکی دو روز آینده با آنها تماس می گیرند.

اطلاعیه فوری دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب

موج جدید بازداشت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب

موج جدید بازداشت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب از دیروز بعدازظهر 24 دیماه آغاز شد.
شب گذشته شمار دیگری از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. این دانشجویان که در جلسه ای برای تدارک آزادی سایر دانشجویان و دوستانشان، که بیش از 45 روز است در بازداشت به سر می برند، دور هم جمع شده بودند، طی هجوم نیروهای ناشناس دستگیر شده به مکان نامعلومی انتقال داده شدند. تا کنون از وضعیت آنان هیچ اطلاعی در دست نیست و هیچ واکنش یا پاسخی از جانب نهادهای مسوول دریافت نشده است
.

دانشجویان بازداشت شده عبارتند از:
محمد پورعبدالله
بیتا صمیمی زاد
امین قضایی
سروش ثابت
آناهیتا حسینی
سروش دشتستانی
مرتضی خدمتلو
مرتضی اصلاحچی
بیژن صباغ
بهزاد باقری

خبر فوری

صبح امروز دوشنبه 24 دیماه، خانواده های چند تن از دانشجویان بازداشتی بهروز کریمی زاده، ایلناز جمشیدی، علی کلایی، محسن غمین، کیوان امیری، روزبه صف شکن، نسیم سلطان بیگی، انوشه آزادبر، سعید آقام علی، علی سالم، و هادی سالاری موفق به دیدار با فرزندان زندانی خود شدند. متاسفانه خانواده های مهدی گرایلو، نادر احسنی و سهراب کریمی نتوانستند با فرزندانشان ملاقات کنند. مسئولان زندان علت عدم امکان ملاقات با مهدی گرایلو را عدم حضور بازجویش ذکر کرده اند. همچنین در پرسش از وضعیت مهدی اله یاری گفته شده که وی ملاقات ندارد. از آنجا که خانواده های دیگر دانشجویان دربند امروز حضور نداشتند وضعیت ملاقات آنان نامشخص است.اخبار تکمیلی در این مورد به زودی ارسال خواهد شد.

مصاحبه مادر بهروز کریمی زاده با رادیو برابری

با گذشت 42 روز از بازداشت بهروز کریمی زاده و افزایش نگرانی خانواده وی از وضعیتش که باعث بروز مشکلات مضاعفی برای آنها شده است، مادر بهروز مصاحبه ای با رادیو برابری انجام داده است...

گزارش شماره 19 از اقدامات خانواده ها

امروز یکشنبه 23/10/86 خانواده های دانشجویان دربند برای گرفتن پاسخ نامه جمعی خود که هفته گذشته به دادستان کل استان تهران داده بودند به دادسرای عمومی و دادگاه های انقلاب رفتند. خانواده ها بعد از چند ساعت معطلی نزد آقای مرتضوی خوانده شدند. در آنجا از خانواده ها خواسته شده که یک یا دو نماینده بفرستند تا به نزد آقای مرتضوی بروند. با اصرار خانواده ها 5 نفر به داخل فرستاده شدند. پس از مدتی سایرین هم موفق شدند که به دفتر آقای مرتضوی وارد شوند. وی باب صحبت را با خوش و بش با خانواده ها آغاز کرده و از حاضران پرسیده است که از کجا آمده اند. از آنهایی که از شهرستان آمده بودند پرسیده که در این مدت کجا می مانند. و به آنهایی که ساکن تهران یا کرج بوده اند گفته که خوب راه شما که دور نیست!!
پس از آن آقای مرتضوی از خانواده ها خواسته است که نماینده آنها خواسته شان را بگوید. یکی از خانواده ها به نمایندگی شروع به صحبت کرده و گفته است که آنها خانواده های دانشجویان بازداشت شده در رابطه با مراسم 16 آذر اند و تا کنون وبا گذشت بیش از 40 روز از بازداشت ها هنوز هیچ خبر مشخصی از فرزندان خود ندارند؛ در این لحظه سایر خانواده ها هم با نماینده خود همصدا شده اند و ناراحتی خود را از این وضعیت بلاتکلیفی و بی خبری اعلام کرده اند. در این لحظه آقای مرتضوی از آنها خواسته که همه با هم صحبت نکنند و درعوض هر کس خود را معرفی کند و بگوید که چه کسی از افراد خانواده اش بازداشت است و کی و چگونه بازداشت شده است. خانواده ها نیز به ناچار تک تک خود را معرفی کرده و توضیحاتی دادند.
در همین حین خانواده ها خواستار اعلام نتیجه نامه ی هفته گذشته خود شده اند. اما آقای مرتضوی در پاسخ گفته است که این نامه به درد نمی خورد. در زیر این نامه 32 اسم هست اما شما فقط 12 نفرید. خانواده ها نیز در پاسخ گفتند که آنها روز چهارشنبه حاضربودند اما امروز به دلیل بسته بودن راه ها بعضا نتوانسته اند که به تهران بیایند و ما به نمایندگی برای گرفتن پاسخ آمده ایم تا در صورت لزوم و دادن ملاقات آنها را خبر کنیم. اما آقای مرتضوی گفته است که این نامه فایده ندارد و باید هرکدام از خانواده ها که حضور دارند یک نامه جدا برای فرزند یا بازداشتی خود بنویسد و مشخصات وی و نحوه و زمان دستگیری و اینکه آیا قبلا سابقه داشته یا خیر و اینکه آیا وی یا اعضای خانواده اش در جبهه بوده اند یا خیر را در آن ذکر کنند و در پایان هم درخواست خود را از آقای مرتضوی بنویسند. خانواده ها نسبت به این جریان اعتراض کرده اند و گفته اند که آنها خواستار آزادی همه دانشجویان و بازداشت شدگان (هر32 نفر) هستند. به هرحال پس از جرو بحث برخی خانواده ها با وی قرار بر انجام این کار شده و خانواده ها بر خلاف میلشان ناچار به دادن نامه های جداگانه شده اند.
آقای مرتضوی به این خانواده ها گفته است که سریعا به آنها جواب می دهد. اما زمان مشخصی را اعلام نکرده است.
لازم به ذکر است که روز چهارشنبه، اقدام خانواده ها برای نوشتن نامه ی دست جمعی با ذکراسامی دستگیرشدگان و امضای افراد حاضر، به پیشنهاد خود آقای مرتضوی انجام شد. و منشی وی به خانواده ها اعلام کرد که آقای مرتضوی گفته اند که اکنون ازپرونده ها اطلاع دقیقی ندارد و باید در طی این چند روز جلسه ای با دیگر مسوولین بگذارد و متعهد شدند که نتیجه را روز یکشنبه (امروز) به خانواده ها اعلام نمایند. اما متأسفانه امروز هم مانند تمامی اقدامات گذشته خانواده ها هیچ جوابی نگرفتند.
علاوه بر سردواندن خانواده ها، ظاهرا مسوولین با استفاده از استیصال خانواده ها برای گرفتن خبری از فرزندانشان، اقدام به جداسازی خانواده ها و منزوی کردن آنها کرده وآنها را به پیگیریهای جداگانه وادار نموده اند.

نگرانی جدی نسبت به وضعیت چند تن از دانشجویان بازداشتی




به رغم گذشت بیش از 40 روز از بازداشت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب هنوز از وضعیت نادر احسنی، سعید حبیبی، علی کلایی، مجید اشرف نژاد و پیمان پیران هیچ اطلاعی در دست نیست. آنان تا کنون هیچ تماس تلفنی با خانواده ی خود نداشته اند. همچنین مهدی اله یاری 1 ماه است که با خانواده ی خود تماس تلفنی نداشته است. کمیته ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند نگرانی خود را از وضعیت این دانشجویان اعلام می دارد و تمامی افراد و سازمان های پیگیر آزادی دانشجویان را به لزوم توجه خاص به وضعیت آنان فرا می خواند.

تقدیم به دانشجویان آزادی خواه و برابری طلبِ دربند

.این همه روز گذشت

تندر را تاب آوردند

و بهمن را

آنان که

باریکه‌های یخی پنداشتندشان

بی تجربه و خام .

ترد و ظریف شان پنداشتند

تنهایی و

فشار و

تهدید را

تاب آوردند

و از ژرفنای زمینی

چه دور از

برابری

و آزادی

سر بر زدند.

گزارش شماره 18 از اقدامات خانواده ها

حرف مرد یکیه!
امروز شنبه 22/10/86، جمعی از خانواده های دانشجویان برای چند دهمین بار به دادگاه انقلاب (خ. معلم) مراجعه کردند. مطابق هر بار آنها فقط توانستند با تلفن وضعیت پرونده های بچه ها را جویا شوند. و هنوز هم با گذشت 40 روز، تنها پاسخ شنیده شده از طرف دادگاه انقلاب همان است که از روز اول بود: پرونده ها تکمیل نشده و هنوز در شعبه نیست. گویی مسوولان پرونده جزاین راه دیگری برای اثبات مردانگی خود ندارند!
پس ازاصرار خانواده ها یکی از آنها که از روستاهای دوردست کردستان آمده است موفق شد که به شعبه 2 برود و با آقای موسوی و حداد دیدن کند. آقای موسوی به وی گفته که فعلا خبری نیست و شنبه مجددا به دادگاه مراجعه کند و آقای حداد هم گفته که چهارشنبه مراجعه کند.

مشخصا این جوابهای ضد و نقیض حکایت از ادامه داستان سردواندن خانواده ها دارد. جالب این جاست که این پاسخها درحالی به خانواده ها داده شده که آنها فردا صبح با آقای مرتضوی، دادستان کل استان تهران، قرار دارند تا وی تکلیف پرونده ها و وضعیت آزادی بچه ها را اعلام کند. دیدار فردا، از جانب آقای مرتضوی و در پی مراجعه خانواده ها به دادسرای عمومی و دادگاه های انقلاب (م. ارگ) روزچهارشنبه هفته گذشته 19 آذر، مقرر گشته است.

خانواده ها فردا صبح برای ملاقات با آقای مرتضوی و گرفتن پاسخ نامه خود به دادسرای عمومی و دادگاه های انقلاب واقع در میدان ارگ می روند. خانواده ها در نامه خود خواستار رسیدگی هرچه سریعتر به پرونده ها و مشخص شدن تکلیف آنها و آزادی فوری بچه ها شده اند.

گزارشی از اقدام مسعود کریمی زاده(برادر بهروز) به خودکشی

ماشین آتش نشانی، آمبولانس، پلیس کلانتری 148 ضرباهنگِ خبر دهشتناکی را در اذهان درپی دارد.چهره‌ی متوحش خانواده‌ی گرایلو در آستانه‌ی در‌ِ منزل بهروز کریمی زاده ضرباهنگِ دوم است. سپس مینا(همسر روزبه صف شکن) درحال صحبت با بهزاد کریمی زاده(برادربهروز) ضرباهنگ سوم. راه پله‌ها مالامال از جمعیت ، مامورین آتش نشانی، نیروی انتظامی،اورژانس و همسایه ها، آخرین ضرباهنگ برای آن که تو را از پای در آرد.

صدایِ بلندی از داخل خانه می آید که می گوید: "بی خود نگران نباش به زودی آزاد می شود، شکنجه نمی شود، تو نباید به خودت آسیب برسانی." پس از مدتی درِ منزل باز می شود و چشمانِ بی فروغ مسعود کریمی زاده اولین چیزی است که به چشم می آید درحالی که کشان کشان توسط دو مأمور اورژانس از پله‌ها عبورداده می شود تا به داخل آمبولانس منتقل شود.

بهزاد تعریف می کند که مسعود دیشب خوابِ بهروز را درحال شکنجه شدن دیده. صبح متوحش از خواب برخواسته و درعملی غیر مترقبه همه افرادِ خانواده را غافلگیر کرده، با تعدادی قرص خودکشی کرده.

آمبولانس در حال حرکت از جلوی درِ منزل است که مادرِ بهروز با چشمانی خیس از اشک‌ دوان دوان آن را دنبال می کند و به سعید(برادر بزرگترِ بهروز) مدارک مسعود را می دهد. پس از ترک آمبولانس از ما دعوت می کند که برای استراحتِ کوتاهی به منزلشان برویم. با روی گشاده و دستانی لرزان از فشاری که از صبح تا آن لحظه بَراو گذشته مشغول پذیرایی می شود. دوستانه برایمان از آخرین تماسِ بهروز می گوید و دیگر طاقتش تمام می شود و کلمات را مقطّع و توأم با گریه ادا می کند.

مادر می گوید: "اول بازجوش باهام صحبت کرد، گفت: حاج خانم می خواستیم ببریم بندازیم‌اش توی جاش، گفتیم قبلش با شما صحبتی بکنه.(هق هق گریه‌اش آن چنان شدید شد که کلامش قطع شد) آخه چرا این طوری در مورد اون صحبت می کنند."

بعد هم که گوشی را دادند به بهروز، اون گفت: "مامان تنها نگرانی‌ام تو و بهزاد هستین. مواظبِ خودتون باشین. من کارم تا آخر ماه طول می کشه و بعد از اون تکلیفم روشن می شه. تو نگران نباش."

مادر ادامه می داد: "رشته های زندگیمون داره ازهم پاره می شه. به همه مون آسیب زدند. ولی نمی ذاریم بیشتر ازاین اونارو نگه دارن، باید بیاریمشون بیرون. اونا که نمی خوان آزادشون کنند. خودمون می یاریمشون بیرون یا اگرخواستن ما را خفه کنن ما را باید ببرن پیششون اون تو. در هر حال ساکت نمی شینیم."

پس از مدتی به اتفاق مادر رهسپار بیمارستان لقمان شدیم تا از احوال مسعود با خبر شویم. خوشبختانه گفتند خطر رفع شده و داروهای لازم بهش داده شده و بستری‌اش کردند.

قرارهای فردا را برای پی گیری ِ کارِ بچه های دربند گذاشتیم و آن جا را ترک کردیم.

تماس تلفنی روزبه صف شکن با خانواده اش

روزبه صف شکن، بعدازظهر دیروز 5 شنبه 20/10/86، پس از 3 هفته بی خبری، با خانواده خود تماس گرفت و آنها را از نگرانی در آورد. آخرین تماس وی پیش از این روز چهارشنبه 28/9 بوده است. با توجه به صحبت های وی، هنوز بازجویی ها تمام نشده و زمان آزادی نیز مشخص نمی باشد.

**ابراز نگرانی خانواده ها از وضعیت فرزندانشان
لازم به ذکر است که خانواده های مهدی گرایلو و بهروز کریمی زاده که طی روزهای اخیر با فرزندانشان تماس تلفنی داشته اند، از وضعیت آنها ابراز نگرانی کرده اند. خانواده های آنها صدای بچه ها را بسیار خسته و وضعیت روحی آنها را نامناسب توصیف کرده اند. همچنین برخورد بازجویان با آنها و فرزندانشان تحقیرآمیز بوده است.

گزارش شماره 17 از اقدامات خانواده ها

امروز چهارشنبه 19/10/86 ، پس از دو روز تعطیلی، که به اجبار خانواده ها را در منزل زندانی کرده بود، آنها مجددا از صبح امروز اقدامات خود را در راستای آزاد سازی هرچه سریعتر عزیزانشان از سر گرفتند.
خانواده های دانشجویان صبح امروز ساعت 10 برای دیدار با آقای سالارکیا، معاونت امور زندانها، و شنیدن توضیحات وی در مورد ندادن ملاقات در روز شنبه مورخ 15/10 در دادسرای عمومی و دادگاه های انقلاب واقع در میدان ارگ گرد هم آمدند.
پس از جمع شدن همه خانواده ها، آنها خواستار ملاقات با آقای سالارکیا شدند، اما منشی وی به آنها گفت که وی در جلسه است و از آنها خواست که به سراغ آقای مرتضوی بروند. خانواده ها به دفتر آقای مرتضوی رفتند. در آنجا منشی وی اعلام کرد که وی هم اکنون در جلسه است و از خانواده ها خواست که نامه درخواست خود را به صورت مکتوب بنویسند تا وی آن را به آقای مرتضوی بدهد. خانواده ها در نامه خود خواستار اقدام آقای مرتضوی به عنوان دادستان کل استان تهران، جهت تکمیل هرچه سریع تر پرونده ها و آزادی فوری عزیزانشان شدند. پس از مدتی آقای یوسفی، منشی آقای مرتضوی، که نامه را برای وی برده بود نتیجه را به نماینده خانواده ها به این صورت اعلام کرد: آقای مرتضوی گفته اند که هنوز پرونده ها به دست وی نرسیده است و وی تنها از کلیت آنها آگاه است. باید به وی اجازه دهند تا طی جلسه ای با آقایان موسوی، بازپرس شعبه 2 امنیت و حداد، معاون امنیت دادستان، و مسوولین وزارت اطلاعات پرونده ها را دقیق تر بررسی نماید تا بتواند پاسخ خانواده ها را بدهد. وی روز یکشنبه را برای اعلام نتیجه به خانواده ها معین کرد.

تماس برخی از دانشجویان با خانواده هایشان پس از هفته ها بی خبری

پس از مدتها بی‌خبری از دانشجویان طی هفته‌های اخیر، برخی از این عزیزان با خانواده های خود تماس گرفته و آنها را از نگرانی در آوردند.
مهدی گرایلو و بهروز کریمی زاده دوشنبه شب با خانواده هایشان تماس گرفتند و گفته اند که تا آخر این ماه هنوز کار دارند.
ایلناز جمشیدی و انوشه آزادبر نیز عصر سه شنبه با خانواده های خود تماس گرفته و از سلامت خود خبر داده اند.
کیوان امیری الیاسی نیز ظهر امروز چهارشنبه 19/10 با خانواده خود که اتفاقا به همراه سایر خانواده ها در مقابل دادسرای انقلاب (میدان ارگ) بودند تماس گرفته و با پدر و مادرش صحبت کرد. تماس وی باعث خوشحالی سایر خانواده ها نیز شد.

نوشته ای از کاوه برادر ایلناز جمشیدی

ما و قورباغه پخته


.آرش می نگرد که تنهاست و تا ریشه به درد آمده است
(آرش، بهرام بیضایی)



در کشور ما، ایران، نزدیک به یک میلیون نفردر فقر خشن به سر می برند، یعنی شکمشان را هم نمی توانند سیر کنند. این به جز آن هفت هشت میلیونی است که در فقر مطلق زنده گی می کنند، یعنی زنده گیشان زیر استانداردهای انسانی است. ده ها کودک هرروز در خیابان به تو فال حافظ یا کتابچه دعا می فروشند یا از تو می خواهند در ازای سکه ناچیزی خود را وزن کنی. هر روز چندین نفر در فصل زمستان در گوشه کنار همین پایتخت از سرما و بی پناهی می میرند. بیش از بیست میلیون نفر از مردمِ کشور بی سواد یا کم سوادند. این از مصادیق برابری.
ایران در صدر کشورهاییست که در آن اعدام صورت می گیرد. این کشور تنها جاییست که در آن حجاب برای همه زنان اعم از مسلمان و غیر مسلمان اجباریست. بیش از سی هزار کودک 14-10 ساله به زور به خانه های بخت (بخوانید بدبختی) رفته اند. وزارت عالیه اطلاعات بالاخره بعد از مدتها پی گیری از سوی جامعه قبول کرد که عده ای خودسر در آن وزارت خانه طی سال ها ده ها تن از اهالی فرهنگ و فعالین اجتماعی را تنها به خاطر ابراز عقیده سربه نیست کرده اند. خبرنگارِ زنی تنها به خاطرعکس گرفتن از دیوار زندان اوین به اصابت چیزی سخت با سرش محکوم می شود. اتفاقا اصابت آن ضربه به مرگ او منجر می شود. خانم پزشک جوانی درمحل اداره امر به معروف و نهی از منکر در همدان به خود کشی کردن محکوم می شود. این هم از مصادیق آزادی.
حال آیا تعجبی دارد که چندین نفر هر روزدر ناتوانی کامل از تاثیر گذاری بر این همه خود کشی می کنند؟ حالا اگر خود کشی نکنند و در عین حال بخواهند بر این شرایط منزجر کننده تاثیر بگذارند چه می شود؟ بیاییم با هم یکی از این موارد را مرور کنیم.
انگارهمین دیروز بود، (اگرچه بیش از یک ماه گذشته است). دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در صدد برگزاری مراسم 16 آذر با محوریت مخالفت با جنگ و تحریم بودند. اما تا روز 13 آذر شمار دستگیری ها ناگهان شتاب بی سابقه ای یافت: چهل نفر طی سه روز. در تهران همه گی به زندان اوین منتقل شدند. و از آن زمان دانشجویان بهترین دانشگاه های کشوراز ابتدایی ترین حقوق خود محروم بوده اند. نه توانسته اند خانواده های خود را ببینند نه حتی به وکلای آنان این حق داده شد که پرونده ی آنان را مطالعه کنند. به چند تن از آنان حتی اجازه داده نشد با خانواده های خود تماس بگیرند. حتی در یک مورد (سعید حبیبی) هیچ مقامی ابراز اطلاع از وضعیت او نمی کند، در حالی که شاهدان عینی می گویند که چند نفر که خود را مامور معرفی کرده بودند وی را به مکان نامعلومی برده اند. خانواده ی آرش پاکزاد (دانشجوی دستگیر شده در مازندران) را پس از آن که بارها دوانده بودند و از آنها خواسته بودند وثیقه تهیه کنند باز هم سرخورده به خانه برگردانده اند؛ به نحوی که آرش، برای چندمین روز متوالی، در اعتصاب غذا به سر می برد. اما چه می تواند بکند جزآنکه به بازجو، مقامات قضایی و به همه ی ما افراد بی تفاوت نشان دهد که "اگر می خواهید مرا از ابتدایی ترین حقوق محروم کنید لازم نیست شما به این شکل تدریجی به زندگی من پایان دهید من خود به مرگ خود شتاب می دهم؟" نشان دهد:

گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرم ام اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
.بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه ی ِ بن بست




هیچ می دانستید اگر قورباغه ای را در ظرف آبی بگذارید و دمای آب را به تدریج زیاد کنید، پس از مدتی، درعین، ناباوری خواهید دید که جناب قورباغه عمر مبارک را در همان تغییر تدریجی مرگ بار از دست داده است. حال آن که اگر همین قورباغه را درو ن ظرف آب جوشی بیاندازید بلافاصله به بیرون می جهد و از مرگ رهایی می یابد. آری! خو گرفتن به مرگِ تدریجی چنین تبعاتی هم دارد. موقعیتی مشابهِ این حالت، وقتیست که در خواب باشید و گاز به تدریج فضای اتاق را پر کند؛ در مقابل، اگر کسی از بیرون وارد شود به آسانی متوجه بوی گاز می شود
حال آیا ما در رخوت ناشی از خو گرفتن به معضل فراگیر فقدان آزادی و برابری در جامعه ی خود گرفتار نیامده ایم؟ رخوتی که ابتدایی ترین واکنش های انسانی را از ما سلب می کند؟ و این حالت با فشار های مختلف اقتصادی از یک سو و قبضه وسایل ارتباط جمعی در دست صاحبان سرمایه از سوی دیگر به نحو مضاعفی تشدید می شود. نتیجه ی این امر انزواییست که هم در سطح اقتصادی و هم در سایر سطوح اجتماعی، اعم از روانی، فرهنگی و غیره باز تولید و تشدید می شود. و این وجه تشابه ما و قورباغه پخته است

بیاییم از این دانشجویان که ندای آزادی خواهی و بربری طلبی توأمان را در کنار سایر کارگران و فعالین اجتماعی سر می دهند و تحققِ هم زمان این دو را در همین جامعه ممکن می دانند با تمام وجود حمایت کنیم. نبود دموکراسی، احزاب سیاسی، بایکوت خبری رسانه های داخلی و بعضا خارجی و سایر موارد لازم برای رساندن صدای آنان به همه ضرورت تلاش هرروزه ی ما را در این رابطه چندین و چند برابر می کند. نخستین گام در این راستا آزادی فوری و بی قید و شرط آنان و در واقع جلوگیری از آسیب بیش از پیش روحی و جسمی بدانان است. بیاییم همه گی آن را بخواهیم و در راه تحقق آن از هیچ کوششی فروگذار نباشیم.

گزارش شماره 16 از اقدامات خانواده ها

امروز یکشنبه 16/10/86 خانواده های دانشجویان طبق قراری که با هم داشتند، با وجود بارش شدید برف و مسدود بودن بسیاری از مسیرها به دادگاه انقلاب آمدند. آنها خواستار ملاقات با شخص آقای حداد که مسوول لین پرونده ها معرفی شده است بودند. همانند مراجعات پیشین خانواده ها به دادگاه انقلاب، آنها موفق نشدند که آقای حداد را ببینند. تنها پدر یکی از دانشجویان دربند توانست به شعبه 2 بازپرسی امنیت برود و پیگیر خواسته های خانواده ها و وضعیت پرونده ها شود. وی با اصرار به رئیس دفتر این شعبه، خواستار ملاقات با خود آقای موسوی، رئیس شعبه 2 بازپرسی شده است. وی پس از سپری شدن وقت نماز و ناهار توانسته است آقای موسوی را ببیند و وی نیز در برخورد ناخوشایندی به وی گفته است که در خانه بنشینند تا خود آنها خبرشان کنند. و اینکه پرونده ها هنوز تکمیل نشده است.
خانواده ها تا ساعت 1.30 در دادگاه انقلاب بودند.
پس از آن و بنا به پیشنهاد برخی از خانواده ها، تصمیم بر این شد که به مجمع تشخیص مصلحت نظام مراجعه کنند تا این مرجع را نیز در جریان بگذارند و از امکانات آنها نیز در جهت آزادی فرزندانشان استفاده کنند. در آنجا خانواده ها که تعدادشان حدود 20 نفر بود، با هم به مجمع تشخیص مصلحت رفتند و در آنجا خواستار ملاقات با آقای رفسنجانی شدند، که البته به آنها گفته شد که نمی توانند وی را ببینند و اصولا آقای رفسنجانی ملاقات مردمی ندارند. خانواده ها اصرار کردند که لااقل به وی خبر بدهند، شاید ایشان بخواهند مارا ببینند! دوتن از خانواده ها با تلفن با فرد مسوولی که از جریان بازداشت دانشجویان اظهار بی اطلاعی می کرد، صحبت کردند. وی گفت که باید خانواده ها نامه ای تنظیم کنند تا به آقای رفسنجانی داده شود. وی همچنین تاکید کرد که کار خانواده ها به آنها مربوط نمی شود و آنها نهاد قانونگذاری اند و به قوه قضائیه کاری ندارند؛ آنها تنها می توانند در این رابطه توصیه کنند. خانواده ها نیز نامه ای تنظیم کرده و اسامی کلیه دانشجویان بازداشتی که تعداد آنها 32 نفر بود را به آن ضمیمه کرده و تحویل دادند. خانواده ها اعلام کردند که فردا برای پی گیری نامه خود سر می زنند.
پس از آن، در پی درج خبر اشتباه روزنامه اعتماد مورخ 16/10/86 مبنی بر ملاقات 10 تن از خانواده ها با عزیزانشان در روز شنبه، خانواده ها به اتفاق به دفتر روزنامه اعتماد رفتند تا از آنها بخواهند که تکذیبیه ای بر این خبر بنویسند. لازم به ذکر است که روزنامه این خبر را از طریق وبلاگ های غیر متعهدی که به غلط این خبر را منتشر کرده بودند متوجه شده بود. امید می رود که این تکذیبیه در شماره فردا دوشنبه روزنامه درج شود.
لازم به ذکر است که خانواده هایی که روز گذشته از نقاط دوربه تهران آمده بودند نیز امروز به همراه اعضای پیشین کمیته پی جویی، آنها را در این مراجعات و پی گیری ها همراهی می کردند. مطمئننا حضور هر چه بیشتر خانواده های دیگر دانشجویان در بند نیز در پیشبرد هر چه موثرتر اهدافشان، که همانا آزادی عزیزانشان است، بسیار مهم و تعیین کننده خواهد بود.

گزارش شماره 15 از اقدامات خانواده ها

7 ساعت در بازداشتگاه اوین!

ملاقاتی در کار نیست!

امروز شنبه 15/10/86 خانواده های دانشجویان دربند، بنا به قول آقای سالاری کیا مبنی بر دادن ملاقات به کلیه خانواده های دانشجویان طی شنبه تا دوشنبه، رأس ساعت 9 صبح و با وجود سرمای شدید هوا در دادسرای عمومی مجاور بازداشتگاه اوین حاضر بودند.

یادآوری: آقای سالاری کیا، رئیس امور کل زندانهای تهران، روز چهارشنبه 12هم آذر در حضور خانواده ها -که تعداد آنها بیش از 20 نفر بود- به آنها قول داد که از روز شنبه تا دوشنبه هر روز به 10 نفر از دانشجویان ملاقات داده می شود. او خانواده ها را کاملا مطمئن کرد که او این اختیار را دارد که در این مقطع برای دانشجویان ملاقات بگیرد. معاون وی، آقای ذبیحی زاده نیز گفت که بچه ها پنج شنبه و جمعه یک مصاحبه دارند و از روز شنبه 15ام ملاقات آنها آزاد می شود. آقای سالاری کیا در مقابل ابراز نگرانی خانواده ها از وعده های توخالی، به خانواده ها اطمینان داد و گفت که بین خود اسامی را مشخص کنند و 10 نفر روز شنبه ساعت 9 صبح در دادسرای عمومی مجاور بازداشتگاه اوین باشند. خانواده ها در ادامه به وی گفتند که اگر ملاقات قطعی است تا به خانواده هایی که در شهرستان ها هستند خبر بدهند و وی تأئید کرد.

امروز خانواده های بسیاری دیگر از دانشجویان نیز از شهرها وروستاهای دوردستی چون غُروه کردستان، به امید ملاقات با عزیزانشان کیلومترها راه را در برف وسرما طی کرده بودند و به اوین آمده بودند تا جگرگوشه های خود را که با زحمت و تلاش شبانه روز خود بزرگ کرده و به دانشگاه فرستاده بودند در زندان های انفرادی جستجو کنند.

بعضی از مادران لباسهای مورد علاقه فرزندانشان را پوشیده بودند تا آنها را شاد کنند و به آنها روحیه بدهند. تعداد خانواده ها بیش از 30 نفر بود.

خانواده ها به محض ورود خود خواستار دیدن آقای سالاری کیا جهت اجرای ملاقات ها شدند. اما به آنها گفته شد که وی هنوز نیامده است و باید منتظر بمانند. خانواده ها تا ساعت 11 منتظر ماندند و بالاخره پس از اعتراض های مکرر به آنها گفتند که آقای ذبیحی زاده در راه اند و به زودی می رسند. آنها باز هم تا حدود ساعت 12 منتظر ماندند اما وقتی که هیچ پاسخی نگرفتند مجددا اعتراض کردند. این بار افسر نگهبان به آنها گفت که نام 10 نفر را بدهند تا به مسوول بند 209 داده شود. ظاهرا اسمها به همراه نامه آقای سالاری کیا برای مسوول این بند فرستاده شد. در این لحظه خانواده های 10 تن از دانشجویان که طبق لیست هماهنگ شده بین خانواده ها برای امروز ملاقات داشتند، خود را برای این دیدار که پس از حدود 35 روز صورت می گرفت آماده می کردند.

اما پس از مدتی انتظار دیدند که ظاهرا خبری از ملاقات نیست و مجددا پیگیر شدند و خواستار ملاقات با آقای سالاری کیا شدند. اما دائما به آنها گفته می شد که وی در جلسه است یا امروز نمی آید و خانواده ها نیز در مقابل، بر سر حرف خود بودند و می گفتند که آنها منتظرند تا طبق وعده با فرزندانشان ملاقات کنند. این روند تا ساعت 2و 3 نیز ادامه داشت و افسر نگهبان به خانواده ها می گفت که منتظر جواب نامه اند. همزمان چند تن از خانواده با خانم عاطفی (دادیار) صحبت می کردند و از طریق وی خواستار برقراری تماس با آقای سالاری کیا بودند که البته موفق نشدند. بالاخره با نزدیک شدن پایان وقت اداری صبر خانواده ها نیز تمام شد و به افسر نگهبان و خانم عاطفی فشار آوردند تا آقای سالاری کیا را پیدا کنند یا یک فرد مسوول را برای پاسخ گویی بفرستند. در نهایت آقای انحاری مسوول بند عمومی، که پیش تر و درروز عید غدیر نیز با خانواده ها ملاقات کوتاهی داشتند برای پاسخ گویی آمدند. خانواده ها از وی خواستند که آقای سالاری کیا را پیدا کند و به وی بگوید که خانواده ها تا وقتی که ملاقات نکنند از اینجا نمی روند و وی نیز باید بیاید وپاسخگوی این 30 نفر که خانواده های حدود 18 تن از دانشجویان در بند بودند باشد. آقای انحاری در جمع مشوش خانواده ها گفت که مسوول بند 209 گفته است که تنها با دستور قاضی پرونده ها (آقای حداد) می تواند اجازه ملاقات بدهد.
پس از اعتراض های مجدد خانواده ها، آقای انحاری نیز به جمع تلاش کنندگان برای یافتن آقای سالاری پیوست!
وی گفت که مجددا برای مسوولین بند 209 فکس زده اند. و اعلام کرد که آقای سالاری کیا در خصوص این پرونده ها اختیاری ندارد. با شنیدن این سخنان و خلف وعده آقای سالاری کیا، خانواده ها ضمن اصرار خود برای حضور وی در جمع آنها، خواستار دیدار با یک فرد مسوول شدند. بالاخره فردی از مسوولین بند 209 هم به دادسرا آمد و با تلفن بی سیم خود امکان صحبت دو نماینده از جانب خانواده ها با فردی به نام توکلی را فراهم آورد. که البته تاثیری در روند کار ایجاد نکرد.

در حالیکه ساعت به 4 نزدیک می شد و از ساعت 2 هم خانواده ها با تحمل منت داخل دادسرا مانده بودند، دروغین بودن قول های داده شده نیز واضح تر می شد. با این وجود خانواده ها تا ساعت 4 در دادسرا ماندند و به دنبال گرفتن نتیجه بودند. اما با شنیدن سخنان ضدو نقیضی چون "الان وقت اداری تمام شده و چون ملاقات ها باید در حضور کارشناس باشد، امروز دیگر نمی شود." یا "جواب فکس نیامده و فردا مراجعه کنید تا نتیجه معلوم شود" و ... کاملا مشخص شد که نه تنها امروز ملاقاتی در کار نیست بلکه هنوز با درخواست ملاقات موافقت هم نشده و در روزهای آینده هم خبری نخواهد شد.

در پایان و پس از گذراندن 7 ساعت در دادسرای اوین، خانواده ها که با دلی پر امید برای دیدار فرزندانشان آمده بودند با دلی شکسته و مطمئن از پوشالی بودن وعده های مسوولین برای سردواندن آنها، بازداشتگاه اوین را ترک کردند.

بخشی از مصاحبه خانواده روزبه صف شکن با رادیو برابری

حاکمیت باید در برابر رفتار های خود پاسخگو باشد.

مادر روزبه: "۱۷ روز است که از روزبه خبری نداریم و او در آخرین تماسش هم بیشتر از چند جمله کوتاه بیان نکرد." چند روز پیش نیروهای امنیتی به داروخانه بابک محل کار خانواده روزبه صف شکن رفتند و عکس های دانشجویان زندانی و اسامی آنها را که پشت شیشه نصب شده بود کندند و خانواده صف شکن را تهدید کردند که آنها اذهان عمومی را تشویش می کنند و قصد برگزاری تجمع در محل داروخانه را دارند. "رسانه ها اصلا اهمیتی به این مسائل نمی دهند گرچه تهدید ها همچنان ادامه دارد. ما در مقابل این تهدید ها و اتهامات کلیشه ای به دانشجویان کوتاه نخواهیم آمد و همچنان به افشاگری خواهیم پرداخت. "
پدر روزبه: چندین بار به اطلاعات احضار شدم ولی کاری با آنها ندارم؛ چرا که آنها کسانی هستند که وقتی دانشجویان را گرفتند اعلام کردند که اینها دانشجو نبودند و تیروکمان داشته اند وکذب گفته هایشان برای ما مسلم است ... من به حکومت هشدار می دهم. آن ها باید پاسخگوی رفتار هایشان باشد... یک فضای ترس کافکایی را بر جامعه حاکم کرده اند... وضعیت به گونه ای هست که وقتی فرزندان ما از خانه بیرون می روند خطر را در نزدیکی خودمان احساس می کنیم " وی ضمن حمایت از دانشجویان گفت: "دانشجویان سنجیده عمل کردند، من هم می گویم دانشگاه پادگان نیست، من هم می گویم آزادی برابری ... حاکمیت حداقل باید بخشی از رفتار خود را تغییر دهد و باید به خاطر رفتار خود پاسخگوی شهروندان باشد." آقای صف شکن مصاحبه ی خود را با این شعر شاملو به پایان برد:

ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگ خویش آگاهانند

نوشته ای از سیمین بهبهانی برای دانشجویان دربند




ای سلسله جنبانان!

مادران، هر نیمه شب، بر در خانه‌ام می‌کوبند که:

- ای مادر مادران! خفته‌ای؟ دخترانمان را، پسرانمان را، جگرگوشگان‌مان را ربوده‌اند! چهره‌شان را، صداشان را نمی‌بینیم، نمی‌شنویم. جویای دانش بودند، گم شده‌اند؛ گرمای آتش بودند، خاکستر شده‌اند. ما آرام نداریم؛ تو خفته‌ای؟!

می‌گویم:

- من از کجا، خواب از کجا! فریادم در تهینای هوا می‌میرد. امواج را، از کوتاه و میانه و بلند، گردن زده‌اند...

ای سلسله جنبانان! خود جگرگوشگان دارید؛ جگرگوشگان ما را بیش میازارید! رهاشان کنید تا رها شوید از عذابی که می‌کشید. و اگر به راستی انسانید،

ای سلسله جنبانان

زین بیش مرنجانید!

گزارشی از دیدار خانواده ها با سیمین بهبهانی


من هم می آیم.

وارد که می شوی لازم نیست به خودت خیلی زحمت بدهی تا بفهمی که میزبان تو چطور آدمیست: آرام و صمیمی با تو دست می دهد؛ اما از این که نکند خوب از تو پذیرایی نشده باشد تا وقت بازگشتنت نا آرام باقی می ماند؛ مدام از جا بر می خیزد تا به تو شیرینی و چای تعارف کند؛ مواظب باشد قبلا به تو پیش دستی داده است و اصرار تو که: "خودمان بر می داریم" تفاوتی در این حالت او ایجاد نمی کند.

ابراز تاسف می کند که نتوانسته بود در میهمانی ای که با حضور تعدادی از اعضای کانون نویسندگان ایران و فعالین اجتماعی در خانه مادر یکی از دانشجویان برگزار شده بود حاضر شود.می گوید: "من چند ساعت لباس پوشیده و آماده بودم بچه ها بیایند دنبالم". و به آرامی ادامه می دهد: "شاید یه ملاحظاتی کرده اند. حالم و اینها."

در پاسخ به گله مادر یکی از دانشجو.بان در بند که می گوید:"به دخترم نسبت های آن چنانی داده اند" با لبخند تسلی بخشی می گوید:"این نسبت ها را که همیشه داده اند. به من که تا شوهرم زنده بود که بود و بعدها هم سن و سالی ازم گذشته بود یه نایلون پر از این نسبت ها داده اند."

از کتک خوردن اش در روز 8 مارس روز جهانی زن می گوید. از یکی از حاضرین می شنود که پس از آن ماجرا وقتی مطلع شده بود سفر خارج رفته است فکر کرده شاید دیگر برنگردد. با شنیدن این حرف لبخند می زند و با تمسخر این نظر می گوید:" آخه برم کجا؟! هیچ وقت نتوانسته ام خارج خیلی دوام بیاورم." راست می گفت. به قول شاملو: "چراغ اش در این خانه می سوزد." درست مثل خود شاملو.

جزئیات وضعیت بچه ها را می پرسد. می خواهد که نام همه ی سی و چند نفر را درشت با ماژیک روی کاغذ A3برای اش بنویسند. اما نه آن قدر درشت که نوشته از میدان دید او خارج شود. او که قبلا فراخوان خانواده ها را امضا کرده معتقد است مهم ترین چیز در حال حاضر به قول خودش: "سالم در آوردن بچه هاست."

وقتی می شنود خانواده ها اعلام تجمع روز شنبه را به خاطر قول یکی از مسئولین زندان اوین تا اطلاع ثانوی به هم زده اند می گوید: "کارِ درستی کردید. حالا که قول دادند بگذارید ببینید بعد از این همه مدت به قولشان عمل می کنند یا نه. اگر نکردند یک روز دیگر تجمع بگذارید". و در ناباوری حاضرین می افزاید: "من هم می آیم."

هیچ اصراری ندارد متکلم وحده باشد. با یکی از مادرها به آرامی از ضعف دید و ناموفق بودن عمل چشمش صحبت می کند. وقتی حاضرین پیش از رفتن از او می خواهند که اگر دوست دارد شعری برای آنها بخواند با اشاره به میز تحریرش می گوید:" یه چیزی نوشته ام، اون جاست.شعر که نیست البته." وقتی پیدا کردن آن کاغذ توسط دخترش طول می کشد به سمت میز می رود، در یک چشم به هم زدن آن را پیدا می کند و می گوید:" یکی از خودتان بخوانید چون من درست نمی بینم."

متن را همسر یکی از دانشجویان دربند می خواند. همه برای شاعر کف می زنند و از او تشکر می کنند. "نیمه های شب به وضع بچه ها و شما فکر می کردم. این به ذهنم آمد. آن را نوشتم روی کاغذ."

وقتی که حاضرین از جا بلند می شوند تا خانه را ترک کنند با آداب دانی و متانت می پرسد: " اشکالی داره یکی از این جعبه شیرینی ها را ببرید؟ آخه زیاده." اما چند تا از آنها را از یکی از جعبه ها بر می دارد و در سینی می گذارد.

آن آداب دانی و متانت ذاتی او وقت خروج باز اصرار تو را بی نتیجه می گذارد وقتی مدام تکرار می کنی: "بروید تو سرده." در پاسخ می شنوی:"خیلی اذیت شدید این روز برفی و تو این سرما اومدید."

تا پشت در بدرقه ات می کند.

کمیته ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند
86/10/13

آرش پاکزاد همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد.

اعتصاب غذای آرش یاکزاد وارد ششمین روز خود شد. آرش پاکزاد تنها دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب دستگیر شده در شهرستانهاست که هنوز دربند است. این در حالی است که حکم آزادی به قرار وثیقه وی از طرف دادستانی تأیید شده اما اطلاعات مازندران از پذیرفتن این حکم سر باز می زند. آرش در اعتراض به این شرایط و نیز فشارهای وارده بر وی طی مدت دستگیری دست به اعتصاب غذا زده است. وی دچار عارضه ی چسبندگی نخاعی است و ادامه ی شرایط فعلی ممکن است منجر به وخامت حال وی شود. ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط آرش پاکزاد و دیگر دستگیرشدگانیم.

اطلاعیه کمیته ی پی جوی آزادی دانشجویان دربند در رابطه با تعویق تجمع روز شنبه

همان طور که مطلع هستید دیروز کمیته پی جوی آزادی دانشجویان دربند متنی را مبنی بر اعلان تجمع برای روز شنبه 15 دی ماه در آدرس اینترنتی کمیته درج کرد و آن را به اطلاع عموم رساند.

امروز چهارشنبه طی ملاقات خانواده‌های دانشجویان زندانی با آقای سالاری کیا، رئیس امور زندان‌ها، که پس از ساعت‌ها معطلی صورت گرفت وی به خانواده‌های دانشجویان قول داد که از روز شنبه طی سه روز متوالی به کلیه سی و چند دانشجو وقت ملاقات خواهد داد و در صورتی که مقامات بالاتر نتوانند این کار را بکنند وی از اختیارات خود استفاده خواهد کرد و برای ملاقات آنان ترتیبی خواهد داد که آنها بتوانند عزیزانشان را ببینند چرا که بر اساس گفته وی:" طبق قانون حتی فرد جنایتکار محکوم به اعدام هم حق ملاقات دارد". وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضرین که پرسیده بود "چرا به همه درهمان روز شنبه ملاقات نمی دهید؟" گفت:" ما کابین به اندازه کافی نداریم، زندان هم که فقط مال شما نیست و ما سی و شش هزار زندانی دیگر هم داریم."

با وجود تمام این رفتارها، کمیته پی جوی آزادی دانشجویان دربند به منظور نشان دادن حسن نیت خود قرار تجمع روز شنبه را تا اطلاع ثانوی معوق خواهد گذاشت و به مقامات قضایی مربوطه این فرصت را خواهد داد تا آنها نیز با نشان دادن حسن نیت خود در راستای آزادی بی قید و شرط دانشجویان دربند اقدامات لازم وعاجل را مبذول دارند.

کمیته پی جوی آزادی دانشجویان دربند

86/10/12

http://13azar.blogspot.com

تماس بهروز کریمی زاده و مهدی گرایلو با خانواده هایشان

بهروز کریمی زاده و مهدی گرایلو دیشب پس از گذشت یک ماه از دستگیریشان، برای اولین بار با خانواده های خود تماس گرفته و آنها را تا حدی از نگرانی در آوردند. خانواده ها ی دانشجویان ضمن شریک دانستن خود درخوشحالی خانواده های این عزیزان تا آزادی همه بچه ها از پای نخواهند نشست.

گزارش شماره 14از اقدامات خانواده ها- بخش 2

خانواده ها با وجود بارش شدید برف، راس ساعت 9 در دادسرای مجاور بازداشتگاه اوین جمع شدند. آنها حدود 2 ساعت و نیم معطل شدند تا بالاخره و پس ازمراجعه گروهی به آنها گفته شد که آقای سالاری کیا به زودی می رسند.
با آمدن رئیس امور زندانها، خانواده ها، که تعدادشان بیش از بیست نفر بود، به اطاق وی خوانده شدند تا پاسخ خود را بگیرند و با فرزندانشان ملاقات کنند! اما با تندی به آنها گفته شد که چرا همگی با هم آمده اند و مگر قرار نشد که صبر کنند... به هر حال پس از کمی بحث به آنها اعلام شد که به احتمال زیاد برای اوایل هفته آینده ملاقات بچه ها آزاد شده و به ترتیب به آنها امکان ملاقات داده خواهد شد.

گزارش شماره 14 از اقدامات خانواده ها- بخش اول

امروز چهارشنبه 12/10/86 راس ساعت 9 صبح، خانواده های دانشجویان در بند به امید ملاقات با عزیزانشان در مقابل بازداشتگاه اوین جمع می شوند.
این اقدام در پی نامه خانواده ها به آقای حداد و وعده پاسخگویی به آن در روز چهارشنبه صورت گرفته است. قرار است که امروز پاسخ نامه آنها به آقای حداد، از طریق آقای سالارکیا و در دادسرای بازداشتگاه اوین به آنها منتقل شود. پیش از این آقای سالارکیا گفته بود که اگر آقای حداد پاسخی به نامه و درخواست خانواده ها- مبنی بر آزادی، ملاقات، داشتن وکیل و...- ندهد، خودش اقداماتی برای فراهم کردن امکان ملاقات انجام خواهد داد.

Rally in front of the public prosecution of the revolutionary court

(The declaration of the families of the arrested students before, during and after the commemoration of the University Students’ Day)

It has been one month. A month of difficult and cold nights in front of the notorious Evin prison, a month of the insults of the guards, the threats of the interrogator, the groundless accusations and promises. We are on this side and our sons and daughters are on the other side of the Evin walls, in dark and cold solitary cells. The same repetitive story of being blindfolded, night interrogation, sleeplessness, beating and foul language etc, etc.

Our sons and daughters are under the highest pressures because of having called for equality and freedom at university, a place which belongs to them and on a day which belongs to them, i.e., Iranian University Students’ Day and we, the families, are kept in complete ignorance of their situation, without any permission for them to visit us or their lawyers; and all this is done in utter boycott of the country’s media and press.

After this long time, we find a rally in front of the public prosecution of the revolutionary court in Tehran at 11 a.m. on Saturday Dey 15(Jan 5) to let our voice be heard by our children through these cold and grey walls so that they can know that they are not alone, so that they can know that their families, their friends and all free people stand beside them and will not succumb until their complete freedom.

Seeking Committee for the Freedom of the University Students

2008/1/1

http://13azar.blogspot.com